loading...
طرح وپروژه و مقاله

 

اتصال ستاره، اتصال مثلث، توان

 

توان در بار های سه فاز اگر به صورت مثلث باشد سه برابر در ستاره است چرا ؟

 

میدانیم:

p∆=pY=3.Vph.Iph.cosф

حال آنکه ولتاژ و جریان فاز در مثلث 3 √ برابر در ستاره است. پس در مجموع توان مثلث سه برابر در ستاره است.

 

روش ها و تکنیک های خلاقیت و نوآوری

 

تکنیک های خلاقیت به عنوان ابزاری برای رشد خلاقیت و افزایش توان حل خلاق مسئله کمک شایانی به توان فرد در تمام مراحل خلاقیت و فرآیند حل خلاق مسئله می نماید. به عبارت دیگر هر یک از تکنیک های خلاقیت، مرحله یا مراحلی از فرآیند خلاقیت را تقویت می کنند. این تکنیک ها فردی و گروهی می باشند که تکنیک های فردی شامل: توهم خلاق و DOIT و تکنیک های گروهی شامل طوفان فکری، دلفی، سینکتیکس و تکنیک های مشترک شامل اسکمپر، در هم شکستن مفروضات، چرا، مورفولوژیک است. محور اصلی تمام این روش ها و تکنیک ها، شکستن قالب های ذهنی است.

 

 

 الكتروموتور و عیب یابی آن

موتور هاي الکتريکي (آسنکرون - يونيورسال - قطب چاکدار ) عيب يابي ورفع عيب موتور هاي مذکور.
موتور ها مهمترين اجزايي هستند که در لوازم برقي گردنده بکار مي روند.موتور ها انرژي الکتريکي را به انرژي مکانيکي تبديل مي کنند.
الكتروموتور ها را مي توان به سه دسته کلي تقسيم کرد: 
1- موتور هاي آسنکرون
2 - موتور هاي يونيورسال
3- موتور با قطب چاکدار
1- موتور هاي آسنکرون:
که با برق متناوب کار مي کنند از دو قسمت روتور واستاتور ساخته شده اند. با روشن شدن موتور سيم پيچ هاي درون شيار هاي استاتور يک ميدان مغناطيسي دوار بوجود مي آورند که اين ميدان برروتور که قسمت گردنده موتور و داراي محور انتقال حرکت مي باشد نيز اثر گذاشته ودر آن خاصيت مغناطيسي بوجود مي آيد .به هر حال با بوجود آمدن قطب هاي مغناطيسي هم نام وغيرهم نام عمل جذب ودفع انجام شده که باعث حرکت چرخشي روتور مي گردد. براي راه اندازي موتور ها از حالت سکون روش هاي مختلفي بکار مي برند که مهمترين آن ها عبارتند از:
الف- آسنکرون با راه انداز غير خازني (کلاجي ) در اين موتور به غير از سيم پيچي هاي اصلي يک سري سيم پيچ کمکي نيز قرار دارد که ميدان مغناطيسي ديگري با فاصله زماني با ميدان مغناطيسي اصلي بوجود مي آورد که باعث چرخش پرقدرت تر موتور مي گردد. پس از اين که سرعت موتور به 75 درصد سرعت اسمي رسيد کلاج که تحت تاثير نيروي گريز از مرکز کار مي کند به عنوان يک کليد عمل کرده وسيم پيچ کمکي را از مدار خارج مي کند.
ب - آسنکرون با راه انداز خازن موقت - اين موتور ها داراي علامت اختصاري
CSM مي باشند وداراي يک خازن الکتروليتي با ظرفيت حدود 200 الي 500 ميکرو فاراد است که باسيم پيچ کمکي بطور سري بسته شده وهر دوي آنها باسيم پيچ اصلي موازي بسته مي شوند. خازن وسيم پيچ کمکي يک اختلاف فاز ودو ميدان مغناطيسي بوجود مي آورد که باعث چرخش موتور مي گردد. در اين موتور نيز کليد گريز از مرکز سيم پيچ کمکي را از مدار خارج مي کند.
ج - آسنکرون با راه انداز خازن موقت وخازن دايم (با علامت اختصاري
TCM) - يکي از خازن ها پس از راه اندازي از مدار خارج شده وخازن ديگر در حالتي که با سيم پيچ کمکي سري مي باشد در مدار باقي مي ماند.
د - آسنکرون با راه انداز خازن دايمي (
PSCM) در اين موتور ها که داراي قدرت کم تري نسبت به موتور هاي قبلي هستند از يک خازن که با سيم پيچ کمکي سري بسته شده است استفاده شده و کليد گريز از مرکز ندارند بنابر اين خازن به همراه سيم پيچ کمکي هميشه در مدار باقي است.

 شناسايي سيم پيچ هاي اصلي وکمکي:

1- سيم پيچ هاي اصلي در زير شيار ها و سيم پيچ کمکي در رو قرار دارند.
2- سطح مقطع سيم هاي کمکي هميشه از سيم هاي اصلي کمتر است.
3- سيم پيچ کمکي داراي مقاومت بيشتري (اهم بيشتر ) نسبت به سيم پيچ اصلي است وضمنا" خازن با سيم پيچ کمکي سري شده است.
عيب يابي موتور هاي آسنکرون - معيوب شدن موتور ها يا مربوط به قطعات برقي مثل سيم پيچ ها وخازن است يا مربوط به قطعات مکانيکي مثل بلبرينگ و بوشن ها.

 عيب يابي قطعات برقي:

عيب 1- موتور اصلا"روشن نشده و جرياني از مدار عبور نمي کند.
علت 1 - جايي از مدار قطع است.
رفع عيب 1- با آوامتر تمام مدار شامل پريز، دوشاخه ،سيم هاي رابط، کليدها واتصالات در تخته کلم موتور را بررسي وعيب مربوطه را بر طرف مي نماييم.
عيب 2- موتور اصلا"روشن نشده وجرياني از مدار عبور نمي کند.
علت 2 - سوختن فيوز.
رفع عيب 2- ابتدا علت سوختن فيوز که مربوط به اتصالي مي باشد را بررسي نموده پس از آن به تعويض فيوز مي پر دازيم.
عيب 3- موتور پس از روشن شدن خيلي زود داغ مي شود.
علت 3- موتور نيم سوز است.
رفع عيب3- در هر کدام از سيم پيچ هاي کمکي واصلي ميتواند اتصال حلقه ويا اتصال کلاف به کلاف بوجود آمده باشد. بنابر اين مسير جريان الکتريکي کوتاه شده در نتيجه ميدان مغناطيسي مناسب براي گردش بوجود نمي آيد وباعث داغي موتور مي شود. موتور هاي نيم سوز جريان بيشتري نسبت به موتور هاي سالم مشابه خود دريافت مي کنند. براي رفع عيب در صورتي که محل اتصالي مشخص باشد وبتوان به نحوي آن را عايق نمود اقدام کرده ودر غير اين صورت موتور بايد دو باره سيم پيچي شود.
عيب 4- موتور پس از روشن شدن خيلي زود داغ مي شود.
علت 4- زياد بودن بار موتور.
رفع عيب 4- هر موتوري داراي توان مکانيکي مشخص است در صورتي که بيش از توان مربوطه از موتور نيرويي خواسته شود جريان بيشتري از سيم ها عبور مي کند که با سطح مقطع وتعداد دور آن ها همخواني ندارد وباعث گرما در موتور و آسيب ديدن آن خواهد شد .براي رفع عيب بايد بار موتور را کم نموده واز کار مداوم آن خود داري کرد.
عيب 5- موتور پس از روشن شدن خيلي زود داغ مي شود وزير بار مي خوابد.
علت 5- عمل نکردن کليد گريز از مرکز .
رفع عيب 5 - علاوه بر جريان در يافتي توسط سيم پيچ اصلي ،سيم پيچ کمکي نيزچون از مدار خارج نمي شود جريان دريافت مي کند .براي اطمينان از صحت عمل کرد کليد گريز از مرکز بايد به صداي کنتاکت آن در حالت دور گرفتن موتور وهمچنين از دور افتادن آن گوش کرد .براي رفع عيب بايد کليد سرويس ويا تعويض شود.
عيب 6- با روشن کردن موتور صداي زيادي شنيده مي شود ولي به گردش در نمي آيد.
علت 6- خرابي کليد گريز از مرکز .
رفع عيب 6- درصورتي که کنتاکت هاي کليد در حالتي که موتور خاموش بوده وصل نشده باشد.درزمان شروع بکار ،سيم پيچ راه انداز در مدار قرار نگرفته وطبيعتا"موتور بگردش نمي افتد.براي رفع عيب کليد را با آوامتر امتحان ودر صورت معيوب بودن تعويض مي نماييم.
عيب 7- با روشن شدن موتور صداي زيادي شنيده مي شود ولي به گردش در نمي آيد.
علت 7 - قطعي سيم پيچ اصلي يا کمکي .
رفع عيب 7 - به کمک آوامتر هر دو مدار را امتحان ودر صورت مشخص بودن محل پارگي ،آن را تعمير مي نماييم.
عيب 8 - با روشن شدن موتور صداي زيادي شنيده مي شود ولي به گردش در نمي آيد.
علت 8 - نيم سوز بودن يا سوختگي موتور .
رفع عيب 8 - موتور سريعا"داغ شده وجريان زيادي مي کشد همچنين بوي سوختگي ويا دود از مشخصه هاي آن است. رفع عيب سيم پيچي مجدد است.
عيب 9 - با روشن کردن موتور صداي زيادي شنيده مي شود ولي به گردش در نمي آيد. 
علت 9 - خرابي خازن.
رفع عيب 9 - خازن ها به منظور راه اندازي موتور بکار رفته اند خازن را مطابق با مطالبي که در مورد عيب يابي خازن ها گفتيم آزمايش نموده در صورت نياز آن را تعويض مي کنيم.
عيب 10 - با روشن کردن موتور فيوز عمل کرده مدار قطع مي شود. 
علت 10 - اتصال کوتاه در مدار اصلي موتور .
رفع عيب 10 - دوشاخه ،سيم هاي رابط وجعبه اتصالات موتور را بررسي کرده در صورت پيدا کردن محل اتصالي آن را مرتفع مي نماييم.
عيب 11 - با روشن کردن موتور فيوز عمل کرده مدار قطع مي شود. 
علت 11 - سوختگي کامل موتور 
رفع عيب 11 - با مشاهده استاتور وسيم پيچ هاي مربوطه عيب حاصل تاييد گرديده وبراي رفع آن بايد موتور سيم پيچي گردد.
عيب 12 - با روشن کردن موتور فيوز عمل کرده مدار قطع مي شود. 
علت 12 - اتصال کوتاه در خازن 
رفع عيب 12 - اگر با جدا کردن خازن از مدار و به برق زدن موتور فيوز ديگر عمل نکرد عيب از خازن است وبايد آن را تعويض نمود.

 

 عيب يابي قطعات مکانيکي

عيب 1 - محور موتور چه در حالت روشن وچه در حالت خاموشي به سختي حرکت مي کند.
علت 1 - بطور کلي خرابي بلبرينگ ها وياطاقان هاي دو سر محور موتور .
رفع عيب 1 - خرابي بلبرينگ ها شامل الف - ترک برداشتن حلقه هاي بلبرينگ، ترک بر داشتن ساچمه ها و غلطک ها .ب - بوجود آمدن حفره وشيار در سطح داخلي حلقه ها که علت آن وجود ذرات سخت بين ساچمه وحلقه مي باشد. ج - گريپاژ (عدم چرخش ساچمه ها ) که ناشي از کثيفي و سخت شدن گريس بلبرينگ مي باشد. د - فرسودگي وپوسيدگي - که به علت جازدن نادرست بلبرينگ ونفوذ رطوبت وعدم گريس کاري مناسب بوجود مي آيد. براي تشخيس عيوب گفته شده بلبرينگ را از نظر ظاهري مشاهده ولقي بين حلقه وساچمه را امتحان مي کنيم. همچنين با چرخش بلبرينگ اگر صداي غير عادي شنيده شود دليل برخرابي آن مي باشد که بايد تعويض گردد.
عيب 2 - گاهي اوقات محور موتور با صداي زيادي مي چرخد.
علت 2 - چرخش حلقه بيروني بلبرينگ در جاي خود.
رفع عيب 2 - جازدن نادرست بلبرينگ وعدم گريس کاري مي تواند باعث لقي بلبرينگ در جاي خود شود. رفع عيب-تعويض بلبرينگ در صورت معيوب بودن بوش زدن وتراش کاري جاي آن يا تعويض دري موتور.
2- موتور هاي يونيورسال
اين موتور ها که هم با جريان متناوب وهم با جريان مستقيم کار مي کنند از دو قسمت اصلي تشکيل شده اند:
الف: قطب ها (بالشتک ها )
ب - آرميچر 
در اين موتور ها ميدان مغناطيسي قطب ها بر خلاف موتور هاي آسنکرون دوار نيست وسيم پيچ آرميچر که قسمت گردنده موتور است با سيم پيچ قطب ها سري بسته شده است. پس از عبور جريان از مدار فوق خطوط قواي مغناطيسي قطب ها با خطوط قواي آرميچر عکس العمل نشان داده وباعث گردش موتور مي شود. سرعت اين موتور ها بالا بوده وخيلي سريع به سرعت نهايي مي رسند. از اين موتور ها در اکثر لوازم برقي خانگي مثل چرخ گوشت، آب ميوه گيري ،هم زن ،آسياب و... استفاده مي شود. براي برقراري ارتباط قطب ها با آرميچر که گردان مي باشد از قطعه اي بنام کلکتور استفاده مي شود. کلکتور از تيغه هاي مسي کنار هم تشکيل شده است که به شکل استوانه روي محور قرار دارد. تيغه ازهمديگر واز محور آرميچر بوسيله ميکا عايق شده اند وسيم پيچ هاي داخل شيار آرميچر به وسيله پيچک ها به يکديگر وصل مي شوند. دو قطعه ذغال به همراه فنر پشت آن ها ارتباط قطب ها با کلکتور را ميسر مي سازد.

 

 عيب يابي الکتروموتورهاي يونيور سال

عيب 1 - موتور روشن نمي شود.
علت 1 - نبودن برق.
رفع عيب 1 - پريز ،دوشاخه وسيم رابط را با آوامتر آزمايش نموده و رفع عيب مي کنيم.
عيب 2 - موتور روشن نمي شود.
علت 2 - کوتاه شدن ذغال ها.
رفع عيب 2 - چون ذغال ها جزيي از مدار سري موتور مي باشد.با کوتاه شدن آن ها ممکن است مدار قطع گردد وموتور روشن نشود با تعويض ذغال رفع عيب مي شود در صورت نبودن ذغال در اندازه مورد نظر مي توان از ذغال بزرگ تر استفاده کرده وبا سوهان آن را به اندازه دلخواه در آورد.
عيب 3 - موتور روشن نمي شود.
علت 3 - خرابي فنر ذغال ها 
رفع عيب 3 - به منظور درگير بودن هميشگي ذغال با کلکتور از قطعه اي فنر در پشت ذغال استفاده مي شود گاهي در اثر رطوبت ويا کار زياد خاصيت خود را از دست داده ومدار قطع مي گردد. باتعويض فنر رفع عيب مي شود.

 

شاهرخ ظهیری نمونه واقعی یك آدم موفق است؛ كسی كه می‌تواند با تجربیاتش موتور محرك هزاران جوانی باشد كه فكر می‌كنند هركس به جایی رسیده یا سرمایه هنگفتی ارث برده یا از جای خاصی حمایت شده است. داستان زندگی پرفرازونشیب مردی كه با ابتكارات و زحماتش یكی از موفق‌ترین صنعت‌گران این كشور شده، می‌تواند دست مایه یك فیلم سینمایی باشد.

1309 تولد یک کار آفرین


سال 1309 در شهر ملایر به دنیا آمدم؛ پس از چند سال زندگی در این شهر به قم مهاجرت كردیم و دوران دبستان و دبیرستان را در این شهر گذراندم. سال پنجم دبیرستان (سابق) بودم كه پدرم فوت كرد و من سرپرست خانواده شدم و مسئولیت اداره زندگی خواهر، برادر و مادرم به‌دوش من افتاد. پس از گرفتن مدرك دیپلم در رشته ادبیات، به اداره فرهنگ قم رفتم و در همان جا معلم شدم..

 

 

 1328 استخدام و ادامه تحصیل


چون پدرم رئیس اداره دارایی قم بود، به‌راحتی در اداره فرهنگ (آموزش و پرورش فعلی) استخدام شدم؛ اما با دیپلم نمی‌توانستم معلم موفقی شوم. به‌ این‌ دلیل ادامه تحصیل دادم و در رشته حقوق، لیسانس گرفتم. در آن زمان دانشگاه مثل حالا نبود؛ كسانی كه در رشته حقوق درس می‌خواندند، این رشته در 2 سال آخر به 3 رشته تقسیم می‌شد و هركس می‌توانست 2 لیسانس بگیرد‌ بنابراین من به‌غیر از رشته حقوق قضایی، لیسانس اقتصاد هم گرفتم كه بعدها تحصیل در این رشته خیلی به من كمك كرد. در دوران تحصیل مجبور بودم مدام به تهران بیایم و بیشتر مواقع 3 روز در هفته را تهران بودم‌، به‌همین دلیل پس از پایان تحصیلات، از قم به تهران آمدیم و من در دبیرستان‌های شمیرانات دبیر شدم؛ اما حقوق معلمی برای گذراندن زندگی‌مان كافی نبود، به‌همین‌ دلیل به تكاپو افتادم كار دیگری انجام دهم.

1337 شاگردی در بازار تهران


توسط یكی از دوستانم به رئیس كارخانه پارچه‌بافی درخشان یزد معرفی شدم. محل كارخانه در یزد بود؛ اما یك شعبه در بازار بزرگ تهران داشت و آقای هراتی، رئیس كارخانه به من گفت، از فردا به آنجا برو و شروع به كار كن. فردایش به بازار و مغازه پارچه‌ فروشی درخشان یزد رفتم؛ وقتی وارد مغازه شدم، دیدم این فروشگاه چند فروشنده، یك صندو‌ق‌دار بازنشسته و یك رئیس شعبه دارد و در واقع هیچ‌كاری برای من وجود نداشت. اصلا نمی‌دانستم باید چه‌كار كنم، حتی یك چهارپایه هم نبود رویش بنشینم؛ تمام طول روز را باید سرپا و بدون كار در مغازه می‌ایستادم. در ضمن بعدازظهرها هم كلاس درس داشتم و باید به مدرسه می‌رفتم. بعد از چند روز احساس كردم اگر 15 روز همین وضعیت ادامه داشته باشد و نتوانم در مغازه كاری برای خود دست‌ و‌پا كنم، همین روزهاست كه بیرونم كنند. در همین فكرها بودم كه دیدم هر شب صندوق‌دار با فروشنده‌ها دعوا دارد و حساب فروشگاه از هر 2طرف با هم، همخوانی ندارد. من یك بررسی‌كردم و به فروشنده‌ها گفتم، بیجكی برای هر پارچه درست كنند و طبق شماره و قیمت روی این بیجك‌ها، شب به شب با صندوق‌دار حساب و كتاب كنند. در پایان شب اول، وقتی صندوق‌دار حساب كرد و دید حتی یك ریال هم اشتباه نشده، خیلی خوشحال شد و من كمی اوضاعم بهتر شد و توانستم كمی جا پای خودم را سفت كنم.

 

1338 درس بزرگ برای تمام زندگی


در دبیرستان رشته فلسفه و منطق درس می‌دادم و هرروز باید از بازار تا قلهك را طی می‌كردم. هرروز ساعت 5 صبح از خواب بیدار می‌شدم و از خیابان عین‌الدوله (ایران) پیاده به بازار می‌رفتم. همان صبح زود در مغازه را باز می‌كردم، تمام طاقه‌ها را پایین می‌آوردم، تمیز می‌كردم و دوباره سرجای‌شان می‌گذاشتم. در حقیقت من با 2 لیسانس و شغل معلمی، به‌عنوان پادو در بازار مشغول به كار بودم و اصلا هم ناراحت نبودم. بازار برای من مثل دانشگاه بود و خیلی چیزها از آن روزها یاد گرفتم.

 

زندگی در سختی


كارخانه ما، از گروه صنعتی بهشهر پنبه می‌خرید. من هرچند وقت یك‌بار به مغازه آن‌ها در بازار می‌رفتم تا چك‌شان را بدهم. یك‌بار كه خدمت آقای لاجوردی، رئیس این كارخانه رفته بودم، یك دلال پیش او آمد و گفت: «پنبه‌های دیروز را 5 ریال گران‌تر فروختم»؛ اما آقای لاجوردی كه در معامله‌‌اش هیچ چك و سفته‌ای هم نگرفته بود، حاضر نشد معامله را به هم بزند و به آن دلال گفت: «اگر 5 میلیون تومان هم سود داشته باشد، حاضر نیستم حرفم را زیرپا بگذارم. من، یك كلام به مشتری‌ام گفته‌ام جنس مال تو، حالا اگر یك ماه دیگر هم پول بدهد، جنس مال اوست!» این حرف به‌قدری روی من تاثیر گذاشت و به‌قول معروف من را گرفت كه همیشه در زندگی‌ام آن را آویزه گوشم كرده‌ام و به‌خودم همانجا گفتم اگر می‌خواهم یك روز مثل آقای لاجوردی آدم بزرگی شوم، باید حرفم سند باشد. تا الان هم كه 81 سال دارم، هیچ‌وقت نشده به قولم عمل نكنم و از حرفم برگرد.

 

 

1339 روزی که زندگی ام تغییر کرد


صاحب كارخانه درخشان یزد، هفته‌ای چند روز به مغازه سرمی‌زد. یك‌بار كه به تهران آمده بود، نامه‌ای از شهربانی وقت رسید كه در آن گفته بودند ما امسال، از شما پارچه پلیس نمی‌خریم. وقتی‌آقای هراتی این نامه را دید، داشت سكته می‌كرد؛ تصور كنید قرارداد 10 میلیون متر پارچه، یكدفعه از بین برود، چه حالی می‌شوید؟ رفتم جلو به آقای هراتی گفتم اجازه بدهید من بروم سراغ این موضوع و ببینم چرا نمی‌خواهند از ما پارچه بخرند! گفت: «یعنی چی بروی دنبال این‌كار، گفتند نمی‌خرند، یعنی نمی‌خرند دیگر.» من گفتم شما نامه را به من بدهید» و او نیز با اكراه نامه را پرت كرد جلوی من. همان‌موقع رفتم میدان توپخانه، اداره شهربانی؛ گفتم می‌خواهم بروم اداره تداركات پیش سرتیپ فلانی! گفتند مگر همین‌طوریه؟ خلاصه ما را راه ندادند و فرستادند آجودانی. رفتم پیش آجودان و گفتم آقا به من اجازه بدهید یك دقیقه ایشان را ببینم. اگر نگذارید، خودم را آتش می‌زنم؛ اما باز هم نگذاشت. این‌قدر عصبی بودم كه زدم زیر گریه! یك سرهنگ از اتاق بغلی آمد و گفت چی شده جوان، چرا گریه می‌كنی؟ گفتم می‌‌خواهم بروم پیش سرتیپ نمی‌گذارند، گفت بگو چی‌كار داری، گفتم فقط باید به‌خودشان بگویم. همان‌جا زنگ زد به آجودانی و گفت: «‌‌اسم این آقا را بنویسید و به من هم گفت الان برو و فردا ساعت 6 صبح بیا، برو پیش سرتیپ. فردا صبح از ساعت 5 تا 6 جلوی در شهربانی ایستادم تا حتی یك ثانیه هم دیر نكنم. بالاخره اجازه دادند یك دقیقه بروم ایشان را ببینم. وقتی وارد اتاق شدم، داشتم از ترس می‌لرزیدم. با خودم گفتم اعدامم كه نمی‌كنند، بگذار هركاری می‌توانم انجام دهم. گفتم تیمسار، امیر، سرتیپ، من دانشجو هستم كه خرج خانواده‌ام را می‌دهم، اگر به من توجه نكنی، خانواده‌ام را از دست می‌دهم و خودم را می‌كشم. گفت‌ حرفت چیه؟ گفتم شما هر سال برای لباس‌های شهربانی از كارخانه درخشان پارچه می‌خریدید، ما بهترین و نخستین كارخانه هستیم. در ضمن از همه هم ارزان‌تر می‌فروشیم، چرا نمی‌خواهید از ما پارچه بخرید؟ نگاهی به من كرد و گفت كاغذت را بده! كاغذ را گرفت و زنگ زد به آجودانش و گفت: امسال هم بروید از درخشانی پارچه بخرید! انگار داشتم بال درمی‌آوردم. نامه را گرفتم و پیش خودم نگه داشتم تا آخر هفته رئیس بیاید، به هیچ‌كس هم چیزی نگفتم! آخر هفته كه آقای هراتی آمد، رفتم جلو و نامه را به او دادم. این‌قدر خوشحال شد كه اصلا نمی‌دانست چه‌كار كند. ناخودآگاه من را بغل كرد، بوسید و گفت: 500 تومان پاداش این كار تو! بعد از آن جریان بود كه دیگر من شدم معتمد آقای هراتی و هیچ‌كاری را بدون مشورت با من انجام نمی‌داد.

 

 

1340 ماشین های کشاورزی


بعد از آن، همین شركت، شروع به وارد كردن ماشین‌آلات كشاورزی به ایران كرد و نخستین شركتی بود كه ماشین‌آلات بی ام و  را وارد كرد. من شدم مدیرفروش شركت ماشین‌های فلاحتی و چندبار به مونیخ آلمان رفتم و چند سالی در این شركت كاركردم. خیلی از من راضی بودند؛ به دلیل سلامت و صداقتی كه داشتم، دیگر اسمم سر زبان‌ها افتاده بود و همه من را در ماشین‌‌آلات كشاورزی می‌شناختند. دكتر صراف‌زاده از افراد ثروتمند و با نفوذ آن زمان به همراه اعلم و مهدی بوشهری، یك گروه بزرگ صنعتی تشكیل داده بودند كه 20 شركت كوچك را هم در زیرمجموعه خود داشتند. صراف‌زاده به هراتی پیغام داده بود یك ظهیری در مجموعه‌تان دارید كه ما او را می‌خواهیم! آقای هراتی با دلخوری قبول كرد ما را به صراف‌زاده بدهد كه همان‌موقع، رئیس كارخانه كشت شدم كه در زمینه واردات تراكتور از انگلستان فعالیت می‌كرد. نام تمام شركت‌های گروه با «مه» شروع می‌شد مثل مهساز، مهیار و... كه همین اسم بعدها باعث شد من، اسم كارخانه خود را مهرام بگذارم.

 

 

1341 منشی مخصوص بوشهری


آقای بوشهری كه از سهامداران اصلی شركت بود، در فرانسه زندگی كرده و درس خوانده بود. او آنجا می‌توانست فارسی حرف بزند اما بلد نبود فارسی بنویسد چون من لیسانسه بودم و اعتبار زیادی هم نزد صراف‌زاده داشتم، من را به‌عنوان منشی مخصوص بوشهری منصوب كردند و یك گرفتاری به گرفتاری‌های دیگرم اضافه شد. من هرروز باید به همه‌جا مثل مجلس، جلسه هیئت دولت و... می‌رفتم تا كارهای امضایی را پیش‌شان ببرم. یك روز كه در منزل آقای بوشهری منتظر آمدن ایشان بودم، همسرش از پله‌ها پایین آمد و گفت: «اینجا چه‌كار می‌كنید؟ اصلا شما كی هستید؟» گفتم:‌«من معاون آقای بوشهری هستم و هرروز به اینجا می‌آیم تا كارهای امضایی را انجام دهم.» او با بی‌ادبی گفت غلط كردی آمدی اینجا؟ اینجا خانه شخصی منه!  كارتم را نشان دادم ولی او آن را پاره كرد و به مباشرهایش گفت این آقا را بیرون كنید. من به‌قدری عصبی بودم كه اصلا نفهمیدم چطور از آنجا به شركت رسیدم. همان‌موقع رفتم استعفا كردم و گفتم حتی یك ثانیه هم در این شركت نمی‌مانم. هرچقدر اصرار كردند گفتم به‌‌ هیچ‌وجه امكان ندارد در این



1349 مهرام متولد شد


در مدتی كه قرار بود حق و حقوق ما را بدهند، متوجه شدم بین شركا اختلاف افتاده و می‌خواهند شركت‌ها را از هم جدا كنند. من در این برهه، شركت صنایع غذایی مهرام را به نام خودم ثبت كردم اتفاقا او هم یزدی بود رفتم و با هم صحبت كردیم و به‌صورت شراكتی كارخانه را راه انداختیم. تا زمانی كه كارخانه ساخته شود چون هیچ تخصصی در این زمینه نداشتم، سراغ آموزش رفتم و برای تولید محصول‌ها بررسی‌های دقیقی انجام دادم. در مشورتی كه با یك‌سری از دوستانم كه به ایالات متحده رفته بودند وبه عنوان کاراموز در کارخانه  محصولات غذایی کرافت مشغول به کار شده  بودند فهمیدم سس، همه را گرفته و هیچ خانه‌ای پیدا نمی‌شود كه در آن سس نباشد. هیچ كارخانه‌ای هم در ایران نبود كه چنین محصولی تولید كند و تصمیم گرفتم با یك كار ابداعی، به‌سوی موفقیت حركت كنم. تصور كنید سال 1349 ما سس مایونز تولید كردیم؛ ولی هیچ‌كس نمی‌داند اصلا سس به چه دردی می‌خورد! اصلا غذایی نداشتیم كه نیاز به سس داشته باشد! خلاصه شروع كردم به‌ جاانداختن این محصول در بین ایرانی‌ها.

 

 

1350 معرفی سس به ایرانیان


كارخانه را طبق استاندارد كرافت راه‌اندازی كردم؛ لباس‌های متحدالشكل، بخش كارمندان، بخش تولید، در كل همه‌چیز مثل كارخانه كرافت بود؛ اما یك پای قضیه مشكل داشت و آن هم فروش بود. نه مردم سس می‌خریدند، نه سوپرماركت‌ها. حتی آن‌ها حاضر نبودند این محصول را به‌صورت امانی در مغازه‌شان بگذارند. بعد از سال‌ها كار فهمیدم باید یك خرید كاذب درست كنم. برای این‌كار مثلا روزی كه كامیون پخش از پیچ شمیران به سمت تجریش می‌رفت تا اجناس را پخش كند، 100نفر را در رده‌های سنی مختلف مثلا پیرمرد، بچه‌ و جوان آموزش داده بودم و هرروز می‌آمدند شركت و پول می‌گرفتند كه چند ساعت بعد از پخش، سس‌ها را از مغازه‌ها بخرند مثلا اگر یك سوپرماركت 2 كارتن از ما سس می‌خرید، یكیش را خودمان می‌خریدیم. با این‌كار، هم مغازه‌دار را ترغیب می‌كردیم كه سس را به مردم بفروشد، هم از خریدی كه كرده، سود برده باشد. نخستین‌بار كه در نمایشگاه شركت كردیم، انواع غذاها كه با سس درست می‌شود را آماده كرده بودیم مثل الویه، سالاد كاهو و... كه مردم را با این ماده غذایی آشنا کنیم.یك‌بار خانمی، به نمایشگاه آمد و شیشه سس را باز كرد، بو كرد و گفت: آقا این را باید بمالیم به‌صورت؟! می‌خواهم بگویم، ماده غذایی‌ای را در ایران جا انداختم كه هیچ‌كس حتی خانواده‌های پولدار و بالاشهری هم نمی‌دانستند چه‌كار باید با آن انجام دهند. مهرام با زحمت و خون‌دل‌خوردن شد مهرام.

 

 

1351 بازنشستگی و بخشیدن کل حقوق به خانواده های بی سرپرست


پس از چند سال دوندگی و زحمت در این سال بالاخره محصولات مهرام كم‌كم جای خود را در میان مصرف‌كنندگان باز كرد و من با 30 سال خدمت كه پول 5 سال آن را یك جا به حساب دولت ریختم خودم را از خدمات دولتی بازنشسته كردم به این ترتیب من از سال 52 تا به حال كه بیشتر از 39 سال از عمر بازنشستگی‌ام می‌گذرد (یعنی من خیلی بیشتر از دوران خدمت حقوق بازنشستگی می‌گیرم)چون به این پول نیازی نداشتم تصمیم گرفتم آن را وقف كودكان بی‌سرپرست كنم.

 

هیدرولیک و پنوماتیک

امتیازات هیدرولیک روغنی

معایب هیدرولیک روغنی

ویژگیهای هیدرولیک روغنی

سرگذشت پنوماتیک(نیوماتیک)

سیستم پنوماتیک و قطعات آن

امتیازات اصلي انرژي پنيوماتيك

معايب سيستم پنيوماتيك

کاربرد هیدرولیک و پنوماتیک

 

سرگذشت هیدرولیک

هیدرولیک از کلمه یونانی " هیدرو " مشتق گردیده است و این کلمه بمعنای جریان حرکات مایعات می باشد. در قرون گذشته مقصود از هیدرولیک فقط آب بوده و البته بعدها عنوان هیدرولیک مفهوم بیشتری بخود گرفت و معنی و مفهوم آن بررسی در مورد بهره برداری بیشتری از آب و حرکت دادن چرخ های آبی و مهندسی آب بوده است.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 16
  • بازدید کلی : 267